راوی چهارم

از ادبیات و عشق‌های دیگر

راوی چهارم

از ادبیات و عشق‌های دیگر

سلام خوش آمدید

سلام

من لیلا بارنگی هستم نویسنده وبلاگ راوی چهارم.

به وبلاگ من خوش اومدید. 

من هم مثل خیلی از شما محیط وبلاگ رو برای نوشته‌هام انتخاب کردم؛ و چه چیزی بهتر از وبلاگ برای کسایی که نوشتن توی فضای آروم و پیدا کردن رفیقای همدل رو به بودن تو فضای شلوغ و پر سر و صدای اینستاگرام ترجیح میدن؟ ضمن اینکه بودن تو جایی که خیلی‌ها از سالها پیش توی اون حضور داشتن و زندگی کردن و الان به هر دلیلی دست از نوشتن کشیدن، بار عاطفی خاص و عجیبی داره، کسایی که با اینکه ندیدیشون ولی انگار میشناختیشون، انگار همونطور که داری زمان حال رو زندگی می‌کنی، در عین حال داری یه خاطره رو، یه سنّت رو حفظ می‌کنی. 

من از اریبهشت ۹۹ در وبلاگ بلاگ‌اسکای شروع به نوشتن درباره ادبیات و کتابهایی که می‌خونم کردم، و الان که دارم این یادداشت رو می‌نویسم یعنی پنج‌شنبه ۱۴۰۴/۰۱/۲۱، دو روزه که وارد خونه جدیدم یعنی وبلاگ بیان شدم. قصد دارم مطالبم رو که زیاد هم نیستن از وبلاگ قبلی به اینجا منتقل کنم، اما هنوز تردید دارم.

 

اما چرا راوی چهارم؟

در دنیای ادبیات هر داستانی از زاویه دید یک راوی تعریف میشه. در کل سه راوی اصلی برای روایت داستانها وجود داره (گرچه تعدادش بیشتر هست اما اونها هم به نوعی تغییریافته این سه دسته اصلی هستن) که بسته به انتخاب نویسنده یک راوی برای داستان انتخاب میشه: راوی اول شخص، راوی دوم شخص و راوی شخص سوم که به دانای کل هم معروفه. اما مخاطب داستان و کسی که قصه و روایتی رو می‌خونه هم زاویه دید خودش و روایت خودش رو از اون قصه داره، اسم اون روایتگری که نویسنده خلقش نکرده اما با نویسنده و داستانش و شخصیتهاش همراه شده و حالا می‌خواد چیزی که از اون دریافت کرده رو به دیگران منتقل کنه رو من میذارم راوی چهارم. 

 

  • ۲ نظر
  • ۲۲ فروردين ۰۴ ، ۰۲:۴۵
  • لیلا بارنگی

در این چند سال گذشته که بازار تبلیغات کتاب و در کنار آن معرفی کتاب توسط بوک‌بلاگرها رونق گرفته، بحث کتاب‌های زرد هم داغ شده است. در این فضا، چیزی که بارها دیده‌ام این است که بعضی از بوک‌بلاگرها با شناساندن کتاب‌هایی با محتوای زرد، مخاطبان خود را از خواندن آنها برحذر می‌کنند و در مقابل، طرفداران آن کتابها با تعصب و بعضا خشم بسیار، از کتاب محبوب خود دفاع می‌کنند.

  • ۰ نظر
  • ۲۷ فروردين ۰۴ ، ۰۱:۱۶
  • لیلا بارنگی

در یادداشت قبلی که درباره قوانین من برای کتابخوانی در سال ۱۴۰۴ بود، یکی از کارایی که تاکید به انجام دادنش داشتم این بود که بعد از خوندن هر کتاب حتما یک متن هر چند کوتاه درباره اون بنویسم. توی یادداشت امروز می‌خوام به همین موضوع نوشتن درباره کتابی که میخونیم بپردازم.

شاید برای کسی که به تازگی می‌خواد کار نوشتن درباره کتاب رو شروع کنه این سوال پیش بیاد که برای نوشتن درباره کتابی که خوندم از کجا باید شروع کنم؟ اصلا من چی می‌تونم راجع به یه کتاب بنویسم؟

  • ۰ نظر
  • ۲۶ فروردين ۰۴ ، ۰۲:۱۴
  • لیلا بارنگی

در چند سال گذشته همیشه تلاش کرده‌ام که نسبت به سال‌های قبل‌تر روش‌های بهتری برای کتاب خواندن پیدا کنم. مسلما گاهی این روش‌ها درست بوده و جواب داده‌اند و گاهی نه –پس از چندی متوجه شده‌ام که به بیراهه رفته‌ام. گرچه هنوز هم در شیوه کتابخوانی‌ام آنچنان که باید به روش دلخواه خود نرسیده‌ام، اما این آزمون و خطاها مرا به یک سری قوانین و شیوه‌ها برای افزایش بهره‌وری در کتاب‌خواندن رسانده‌اند.  

این قوانین پاسخ‌هایی هستند که حول محور یک سوال مهم شکل گرفته‌اند و من پیش از نوشتن این قوانین باید به آن سوال پاسخ می‌دادم: هدف تو از کتاب خواندن چیست؟ 

  • ۱ نظر
  • ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۰۱:۳۱
  • لیلا بارنگی
دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات