کتاب زرد | چگونه بر تعصبات خود در مورد خواندههایمان غلبه کنیم؟
در این چند سال گذشته که بازار تبلیغات کتاب و در کنار آن معرفی کتاب توسط بوکبلاگرها رونق گرفته، بحث کتابهای زرد هم داغ شده است. در این فضا، چیزی که بارها دیدهام این است که بعضی از بوکبلاگرها با شناساندن کتابهایی با محتوای زرد، مخاطبان خود را از خواندن آنها برحذر میکنند و در مقابل، طرفداران آن کتابها با تعصب و بعضا خشم بسیار، از کتاب محبوب خود دفاع میکنند.
برخی دیگر از معرفیکنندگان هم کاملا بر اساس سلیقه و نظر شخصی خود کتابهایی را با عنوان کتاب زرد معرفی میکنند بدون اینکه کمترین توجهی به مفهوم محتوای زرد و مطابقت آن کتاب با این مفهوم داشته باشند.
اما بحث اصلی این یادداشت ارائه تعریف از محتوای زرد نیست، هدف این نوشته بیشتر بیان نظرات شخصی من است درباره رفتارهای متعصبانه و چند پیشنهاد ساده که میتواند به کاهش تعصب نسبت به چیزی که میخوانیم کمک کند:
۱.محتوای زرد را بشناسیم: اولین پیشنهاد من این است که در ابتدا یک مطالعه درباره محتوای زرد داشته باشیم، به جای اینکه خودمان تعریفی سلیقهای از آن ارائه دهیم. اگر میخواهید با این مفهوم و تاریخچه آن آشنا شوید این مطلب را به شما معرفی میکنم (محتوای زرد).
۲. از داشتن احساس شرم نسبت به خواندههایمان پرهیز کنیم: بپذیریم که ما در مسیر کتابخوانیمان –از زمانی که شروع به خواندن میکنیم تا زمانی که به شناختی از سبک و سلیقهمان در کتابخوانی برسیم– احتمال اینکه کتاب زرد خوانده باشیم یا بخوانیم هست، و از پذیرش این واقعیت نترسیم و خجالت نکشیم. این خیلی طبیعی است که ما زمانی که شناخت کافی نسبت به موضوعی نداریم، ممکن است انتخابهای نادرستی هم داشته باشیم. ممکن است زمانی کتابی را خواندهایم ولی متوجه بیمحتوایی آن نبودهایم، یا به دلایل مختلف با ذائقهمان در آن زمان سازگاری داشت، ولی بعدها که ذائقه خود را پرورش دادیم متوجه زرد بودن آن شدهایم. این مهم است که ما چه نوع محتوایی میخوانیم ولی مهمتر این است که ما از مرحله خواندن نوشتههای بیمحتوا عبور کنیم و مطالب پختهتر و مفیدتر بخوانیم.
۳. علاقهمندی خود نسبت به یک کتاب را معیاری برای پرمحتوا بودن آن در نظر نگیریم: مورد دیگر برای دوری کردن از رفتارهای متعصبانه این است که بدانیم اگر کتابی معیارهای محتوای زرد را دارد، اینکه ما آن کتاب را دوست داشتهایم، یا با آن کتاب خاطره داریم، یا آن کتاب ما را به خواندن علاقهمند کرده هیچکدام دلیل بر زرد نبودن آن نمیشود و علاقهمندی ما به آن کتاب چیزی از زرد بودن آن کم نخواهد کرد.
۴. از ارائه تعریفها و نمونههای دلبخواهی برای محتوای زرد پرهیز کنیم: بدانیم که علاقه نداشتن به یک کتاب، یا ارتباط نگرفتن ما با آن، یا پی نبردن به مفهوم یک کتاب دلیلی بر زرد بودن آن نمیتواند باشد. گاهی دیدهام که برخی افراد کتابی که دارای لایههای مختلف سیاسی و تاریخیست را در گروه کتابهای زرد قرار دادهاند! در اینجا هم باید به جای تعریفهای سلیقهای به این توجه کنیم که آن کتاب آیا ویژگی محتوای زرد را دارد یا نه.
حرف آخر من یک پیشنهاد است برای این که کمتر به سمت کتابهای زرد کشیده شویم: در خریدن و خواندن کتابی که به تازگی وارد بازار نشر شده و به شهرت رسیده است عجله نکنیم. این اصلا به این معنا نیست که کتابهای معروف بازار الزاما محتوای زرد دارند، بلکه به این معناست که احتمال زرد بودن آنها همیشه هست، پس بهتر است کمی صبر کنیم تا مدتی از نشر آن بگذرد و آن کتاب شناخته شود، و بعد از اینکه نظرات دیگران را درباره آن خواندیم دست به انتخاب بزنیم. کتاب خواندن مسابقه نیست و اولین نفر بودن در خرید یک کتاب چیزی به ما اضافه نخواهد کرد.